به اعتبار منابع تاریخی، پیاز بومی هندوستان است. در مصر پیاز را میپرستیدند –البته نتوانستم دلیلش را کشف کنم. پیاز سپس از مصر وارد یونان و آنگاه ایتالیا شد و بعد به بقیهی اروپا راه یافت.
—از کتاب «آشپزی برای زندگی بهتر»
وقتی فکر میکنم که پیاز عجب راه دورودرازی را طی کرده
تا امروز به خورشتم برسد، میتوانم زانو بزنم
و همهی معجزات کوچکِ فراموششده را ستایش کنم
میتوانم ورقههای ترد و نازکش روی آبچکان را بپرستم
و پوستههای کاغذی مرواریدیاش را با آن هماهنگی نرمشان
و آنگونه که چاقو به تنش مینشیند
و روی تخته دونیمش میکند
تا پرده از تاریخی برداشته شود.
من هرگز پیاز را سرزنش نمیکنم
برای در آوردن اشک آدمها.
مگر نه اینکه هر روز
برای چیزهای کوچکوفراموششده
اشک میریزیم؟
اصلاً چطور موقع غذا خوردن،
مینشینیم و راجع به بافت گوشت
یا عطر سبزیها داد سخن میدهیم
اما هرگز چیزی از شفافیت پیاز نمیگوییم
که حالا دو نیم شده، که حالا لنگ شده؟
یا چرا حرفی نمیزنیم
از پیشهی شرافتمندانهی دیرینهاش:
غیب شدن از دیدگان
به خاطر گل روی دیگران
ترجمهی عرفان مجیب