سوزان اورلین – ترجمهی عرفان مجیب
برخلاف اکثر ببرهای امروزی [که در واقع انسانهایی با خصایصی همچون دلاوری و جنگندگیاند] کولاروالی یک ببر واقعی بود. سالهای زندگیاش، از تولد تا مرگ (۲۰۲۲-۲۰۰۵) سالهای باشکوهی به شمار میرفتند. کولاروالی برای یک مادهببر زیادی بزرگ بود، آنقدر بزرگ که ناظران اغلب او را با یک نر اشتباه میگرفتند و ببرهای دیگر از جنگیدن با او هراس داشتند. به علاوه، او به طرز غیرمعمولی مهربان بود. درست است ببرها موجوداتی منزوی و خجالتیاند، اما کولاروالی در کنار آدمها راحت به نظر میرسید و اغلب در محل زندگیاش یعنی پناهگاه ببرهای پِنچ واقع در مادیا پرادشِ هند در معرض دید مردم قرار داشت. از همه مهمتر اینکه او به طرزی شگفتانگیز بارور بود و در طول عمرش بیست و نه توله به دنیا آورد. طبق برآوردها در سال ۲۰۱۸ تقریباً یک درصد از کل ببرهای هندوستان را فرزندان او تشکیل میدادند. به علاوه، کولاروالی شهرتی عجیبوغریب داشت. مادرش، بادی ماتا، ببری بود که بیبیسی در سال ۲۰۰۸ مستند محبوب «ببر: جاسوسی در جنگل» را دربارهاش ساخت. این مستند با روایت دیوید آتنبرو، زندگی بادی ماتا و چهار تولهاش را دنبال میکرد که یکی از آنها همین کولاروالی معروف خودمان بود. فارغ از این شروع باشکوه، کولاروالی عمری بسیار طولانی داشت (متوسط طول عمر ببرها پانزده سال است و کولاروالی تقریباً دو سال از این متوسط بیشتر عمر کرد). پس از مرگش در ماه ژانویهی امسال (۲۰۲۲)، او را روی یک هیمهی آتشسپاری پوشیده از گُل قرار دادند و در مراسم تشییع جنازهاش جمعیت زیادی از جمله وزیر جنگلداری ایالت مادیا پرادش، دکتر کنوار ویجی شاه و جمعی دیگر از مقامات دولتی شرکت کردند. مراسم گسترده و مفصل بود. شرکت لبنیاتسازی بزرگ آمول، به رسم یادبود برایش پویانمایی تکرنگی با عنوان «سزاوارِ این خطوخالها» منتشر کرد. در بیانیهای عمومی، وزارت جنگلها و مراتع ایالتی اشاره کرد که کولاروالی خدمتی فراموش نشدنی» به ببرهای مادهیا پرادش کرده است.
نام رسمی کولاروالی که البته به نسبت نام دیگرش شاعرانگی کمتری دارد T-15 است. پدرش یعنی T-1، یک نر درشتدندانِ عظیمالجثه بود که همیشه در همان سال، کولاروالی اولین تولهی خود را به دنیا آورد، اما به عنوان مادری ناشی نتوانست از تولهها به خوبی مراقبت کند و همه تولههایش بر اثر ذاتالریه تلف شدند. با این حال، با گذشت زمان، مهارتهای مادریاش را بهبود بخشید و نوزادان بعدی اودوست داشت با نهایت سرعت به سمت گلهی فیلها بدود. این خانواده در یک جنگل گز زندگی میکردند که یکی از معدود زیستگاههای حفاظت شدهی ببرها بر روی زمین است. (راستش را بخواهید با اینکه تقریباً تمامی امورات مربوط به تولهها بر دوش بادی ماتا بود، ببرِ پدر فقط گاهی در انظار ظاهر میشد.) طبق اعلام اتحادیهی بینالمللی حفاظت از طبیعت، ببرهای وحشی اکنون کمتر از ده درصد از منطقهای را که پیشتر در آن جولان میدادند اشغال کردهاند. شمار این جانوران در سراسر جهان از حدود صد هزار قلاده در سال ۱۹۱۰ به حدود سه هزار و نهصد قلاده در سال ۲۰۲۱ کاهش یافته است که نتیجهی شکار غیرقانونی و از بین رفتن زیستگاه این جانوران است. ببرها در فهرست گونههای در معرض خطر اتحادیهی بینالمللی حفاظت از طبیعت قرار گرفتهاند ــ یک رتبه پایینتر از مرتبهی «بهشدت در خطر انقراض».
بادی ماتا مادری فوقالعاده سختگیر در امر آموزش تولههایش بود که در عین حال رفتارهای احمقانهشان، مانند کشتن مورچهخوارهای پولکدار را تحمل میکرد. (این مورچهخوارها بوی وحشتناکی دارند، هیچ ببر متشخصی حاضر به خوردنشان نیست و کشتنشان هم فایده ای ندارد.) همانطور که انتظار میرفت، تولههای بادی ماتا در حدود دو سالگی خانه را ترک کردند. کولاروالی در جایی نه چندان دور از آشیانهی مادرش مقیم شد. در سال ۲۰۰۸، او اولین ببر مادهای بود که قلادهی رادیویی بر رویش نصب شد. اصلاً معنی نامش در زبان هندی «قلادهپوش» است.
در همان سال، کولاروالی اولین تولهی خود را به دنیا آورد، اما به عنوان مادری ناشی نتوانست از تولهها به خوبی مراقبت کند و همه تولههایش بر اثر ذاتالریه تلف شدند. با این حال، با گذشت زمان، مهارتهای مادریاش را بهبود بخشید و نوزادان بعدی او زنده ماندند.در سال ۲۰۱۰، او پنج تولهی درشت به دنیا آورد. ببرها معمولاً سه یا چهارقلو میزایند و نیمی از آنها در سال اول زندگی از بین میروند. با این اوصاف، به عاقبت رساندن پنج تولهی درشت کاری بود کارستان. کولاروالی اهل لوس کردن بچههایش نبود و به نسبت مادران کنترلگر خیلی زودتر به تولههایش اجازهی شکار کردن داد. روشش به قدری موفقیت آمیز بود که تولههایش نه تنها در شکار کاملاً چیرهدست بودند، بلکه پس از مستقل شدن نیز تماسشان را با مادرشان حفظ کردند ــ اتفاقی که در دنیای ببرها نادر است.
ببرها حیوان ملی هندوستان به حساب میآیند و در سال ۱۹۷۳، برنامهای به نام «پروژهی ببر» برای تثبیت جمعیت رو به کاهششان راهاندازی شد. ببرهای سرگردانی که مناطق حفاظت شده را ترک میکنند، گاهی به دست کشاورزان کشته میشوند (گاهی هم کشاورزان به چنگ ببرها میافتند و کشته میشوند). در سال ۲۰۱۶ خواهر کولاروالی به همراه دو تولهاش پس از نوشیدن آب مسموم جانش را از دست داد. (پنج مرد، از جمله یک جنگلبان، در ارتباط با این مسمومیت دستگیر شدند.) بازار اعضا و جوارح ببرها که به باور عدهای برای سلامتی مفیدند (از جمله به عنوان داروی تقویت قوای جنسی) همچنان پررونق است. با این وجود، تلاشهای حفاظتی، در کنار زادوولدهای کولاروالی، مؤثر واقع شده و جمعیت ببرهای هندوستان به آرامی در حال افزایش است. جالب است بدانید تشییع جنازهی کولاروالی تنها مراسم خاکسپاری حیوانات در مادیا پرادش نبود. در ماه دسامبر، یک میمون دمبلند خاکستری که مرتباً به روستای دالوپورا سر میزد بر اثر سرمازدگی درگذشت و جنازهاش روی دستان جمعیتی متشکل از هزار و پانصد نفر تا آرامگاه ابدیاش بدرقه شد. این میمونها با اینکه در سرتاسر هند نسبتاً به وفور یافت میشوند، در آیین هندو حیواناتی مقدساند. این رویداد محدودیتهای مربوط به همهگیری ویروس کرونا را نقض کرد و حداقل دو نفر به این دلیل دستگیر شدند.
مراسم تشییع جنازهی کولاروالی که پس از مرگ طبیعیاش برگزار شد نیز علیرغم قوانین دستوپاگیر فاصلهگذاری اجتماعی به همان اندازه باشکوه بود. تمام بدن ببر عظیمالجثه با گلهای میخک زرد، نارنجی و سفید پوشانده شده بود. دستهی عزاداران یکییکی به هیمهی آتشسپاری نزدیک میشدند و قبل از اجرای مراسم سوزاندن جسد جانور، شاخههای گل نثارش میکردند. با اینکه باروری چشمگیر کولاروالی خطر همخونی تولههایش را افزایش داده، در کل مادرانگیاش امری کاملاً مثبت بود و از دست دادنش یک تراژدی. پس از این مراسم تشییع جنازهی باشکوه، وزیر ارشد ایالت در صفحهی توییترش نوشت: «غرش تولههای «ملکه»ی پناهگاه ببرهای پِنچ تا ابد در جنگلهای مادیا پرادش طنینانداز خواهد بود.»