«گابو: نوبل ادبیات» تیتر موجز یکی از روزنامههای سراسری کلمبیا بود، جایی که خیابانهایش بلافاصله پس از انتشار این خبر صحنهی جشنهای خیابانی و شادی و هلهلهی ساکنانش شد. در مکزیک، جایی که گارسیا مارکز از ۱۹۷۵ در آنجا اقامت داشت، دانشآموزان مدرسهای ابتدایی جلوی خانهی او در اِل پدرگال جمع شدند و با سرودهای تبریکآمیز به او شادباش گفتند. او چند ساعت بعد، برای در امان ماندن از سیل تماسهای تلفنیای که به خانهاش میشد، با خودروی شخصیاش از خانه بیرون زد. آن روز، در طول مسیر، برای مردم غریبهای که به نشانهی شادباش بوق ماشینهای خود را برایش به صدا در میآوردند با احترام سر تکان میداد. در همین حال، هنگامی که خودروی بیامو او پشت چراغ قرمزی متوقف شد و او برای به حرکت در آوردن دوبارهی ماشین به مشکل برخورد، صدایی از خودروی کناری بلند شد که «آهای گابو! مثل اینکه تنها کاری که خوب از پسش بر میای جایزهی نوبل بردنه!»
گابریل گارسیا مارکز: زندگی و آثار

وهم جدایی
The Spell Chanted by Lambs