مراقبت از گیاهان برای بسیاری از انسانها در عین لذتبخش بودن کاری گیجکننده و بعضاً همراه با سرخوردگی است. حتماً همهی شما از تهیهی گیاهی زیبا و شاداب از گلخانه و تماشای پرپر شدن تدریجیاش جلوی چشمانتان تجربهای در ذهن دارید. شاید اگر گیاهان هم مانند حیوانات میتوانستند هنگام تشنگی و گرسنگی با اصوات و حرکاتشان به ما هشدار بدهند، میتوانستیم از بسیاری از این تجربههای تلخ حذر کنیم. لابد دیدهاید که آنهایی که پس از تجربههای ناموفق در مراقبت از گیاهان همچنان دلشان میخواهد بختشان را امتحان کنند، دفعهی بعد با انبوهی از پرسشها و دغدغهها به گلخانه مراجعه میکنند، پرسشهایی که عموماً معطوف به روش مناسب آبیاری، میزان نوردهی، شیوهی تغذیه، جانمایی گیاه و غیرهاند و تمامی هم ندارند. اما بهترین راه برای رسیدن به پاسخ همهی این پرسشها آموختن زبان مشترک گیاهان است. در واقع اگر شیوهی کار کردن گیاهان و نحوهی تعاملشان با محیط اطراف را به صورت علمی و بنیادی بیاموزیم به این زبان مشترک دست خواهیم یافت. آنوقت با کمی قلقگیری میتوانیم این دانش را در مورد گونههای مختلف به کار گیریم. از این رو کتاب حاضر را میتوان لغتنامهای برای درک زبان گیاهان دانست.
چرا باید این کتاب را خواند؟
این کتاب با تشریح بنیانهای علم گیاهشناسی با زبانی بسیار ساده و رویکردی کاملاً عملی نه تنها توانایی ما برای پرورش گیاهان را برای همیشه متحول خواهد کرد، بلکه به پرسشهای ذهنی ما در خصوص چرایی بسیاری از پدیدههای شگفتانگیزی که در عالم گیاهان رخ میدهد میپردازد. پس از مطالعهی این کتاب دیگر پرسشهایی همچون اینکه گیاهان چطور به سمت نور میچرخند، چگونه فصلها را تشخیص میدهند، با چه نیرویی از دل خاک بیرون میآیند یا چطور پس از هرس پرپشتتر میشوند بیپاسخ نخواهند بود.
«گیاهشناسی برای گیاهبازها» همچنین جایگاه گیاهان در میان سایر موجودات و اهمیت وجودشان برای بقای حیات بر سطح کرهی زمین را تشریح میکند. با مطالعهی این کتاب به هوشمندی خارقالعادهی این موجوداتِ بهظاهر بیجان پی خواهیم برد و متوجه میشویم که آنها با چه روشهای پیچیدهای از انسانها و حیوانها برای تسلط خودشان بر روی زمین بهره میگیرند.
نویسندهی این کتاب نیمنگاهی هم به مقولهی مردمشناسی گیاهان دارد و با اشاراتش به نقش گیاهان در آیینهای بشری، داروسازی و تجارت جهانی دریچههای جذابی برای مطالعات تکمیلی در حوزهی گیاهان میگشاید. کتاب در عین حال که به مسئلهی تاریخچهی تعامل بشر با گیاهان از اهلی کردن آنها تا برپایی بانکهای زیرزمینی بذر برای فردای فجایع آخرالزمانی میپردازد، اطلاعات ارزشمندی در خصوص نقش استعمارگران اروپایی در جابجایی و گسترش گیاهان به نقاط مختلف زمین ارائه میدهد. با این اوصاف تمرکز اصلی کتاب بر مکانیزمهای گیاهی، طبقهبندی و شناسایی، تشریح اجزای گیاهان و شیوههای تعاملشان با محیط اطراف است.
بهترین شیوهی خواندن این کتاب چیست؟
اگرچه بهتر است کتاب از ابتدا تا انتها خوانده شود، طبقهبندی هوشمندانهاش کمک میکند تا خواننده به صورت موضوعی و به فراخور نیازش سراغ مباحث مختلف برود. مثلاً میتوان با جستوجویی ساده با مراجعه به مبحث «ریشه» یا «تولید مثل» یا «نامگذاری» خیلی سریع در این زمینهها اطلاعات درخوری کسب کرد. همچنین ارجاعاتی که در هر بخش به موضوعات مرتبط در فصول دیگر داده شده کمک میکنند که به راحتی مطالب تکمیلی را پیدا کنید و کتاب را به عنوان منبعی مرجع به کار بگیرید.
در صورتبندی کتاب بخشهایی به نام «گیاهشناسی در عمل» تعبیه شدهاند که کمک میکنند تا مباحث نظری را با مواردی ملموس پیوند بزنید و از توصیههای عملی مرتبط مطلع شوید. مثلاً در بخشی که به صورت نظری به مقولهی هرس کردن اختصاص دارد قسمت «گیاهشناسی در عمل» راهکارهای عملی هرس را با تصاویر واضح و سهلالوصول شرح میدهد. همچنین در هر فصل بخشهایی با عنوان «شخصیتها» گنجانده شده که به معرفی مشاهیر حوزهی گیاهشناسی و تصویرسازی از گیاهان میپردازد و از طریق این معرفینامهها به موضوعات مطرح در هر فصل نقب میزند.
آیا این کتاب صرفاً برای علاقمندان به گیاهان نوشته شده است؟
ویژگی منحصر به فرد این کتاب که آن را از منابع مشابه مجزا میکند و به آن جنبهای هنری میبخشد تمرکز بر تصویرسازی از گیاهان و پرداختن به پیشتازان این عرصه است. تصاویر متعدد که عمدتاً شاهکارهای هنرمندان برجستهی تصویرگری جهان است به کتاب غنای ویژهای بخشیده و آن را به عنوان مرجعی باب میل هنرمندان علاقمند به تصویرسازی از گیاهان بدل کرده است.
از رهگذر این تصاویر و معرفینامهها خواننده به نقش هنرمندان گیاهشناسی برای ثبت و ضبط و طبقهبندی علمی گیاهان در روزگاری که هنوز دوربین عکاسی اختراع نشده بود پی میبرد. همچنین در انتهای هر فصل تصویری تمامصفحه از آثار هنرمندان برجستهای همچون ماریان نورس، فرانتس بائر، ویلیام کورتیس و… ارائه شده که واقعاً چشمنوازند و به کتاب جلوهی ویژهای میبخشد.
این کتاب همچنین با اشاره به اصول تصویرسازی استاندارد برای منابع گیاهشناسی میتواند راهنمای خوبی برای هنرمندانی باشد که به تصویرسازی از گونههای گیاهی علاقمندند و به دنبال نمونههای مرغوبی در این حوزه میگردند.
از نویسندهی این کتاب چه میدانیم؟
نویسندهی کتاب، جف هاج ، نویسنده و برنامهساز حوزهی گیاهشناسی و باغبانی علمی است که در پیتربوروی انگلستان زندگی میکند. او دانشآموختهی رشتهی گیاهشناسی از دانشگاه ریدینگ انگلستان است. در سوابق جف هاج فعالیت به عنوان دبیر بخش باغبانی در مجلهی «گاردنینگ نیوز»، نویسندهی وبسایت انجمن باغبانی علمی سلطنتی و همکاری با رادیو بیبیسی به عنوان کارشناس باغبانی به چشم میخورد. از تألیفات او میتوان به «کتاب راهنمایی تکثیر گیاهان» و «کتاب هرس و تربیت گیاهان» و «کتاب راهنمای باغهای مشارکتی» اشاره کرد.
مترجم کتاب کیست و چه سوابقی دارد؟
مترجم این کتاب، عرفان مجیب، متولد ۱۳۶۳ و دانشآموختهی ادبیات تطبیقی و ادبیات خلاقه از مالزی و کاناداست. او پیش از این چندین رمان و مجموعه داستان از نویسندگانی چون سایمن ونبوی، گارسیا مارکز، جنت وینترسون، جولین بارنز و… ترجمه کرده است. کتاب حاضر اولین کتابی است که او در زمینهی گیاهاشناسی ترجمه میکند. انگیزهی اصلی او از این کار علاقهی شخصیاش به گیاهان است.
در ادامه گزیدهای از یکی از قسمتهای کتاب را میخوانید:
همهی خوانندگانی این کتاب که تا به حال میوهای خوردهاند خواسته یا ناخواسته عاملی در پراکندگی بذرهای آن میوه بودهاند. میتوان ادعا کرد که بسیاری از میوههای محبوب موفقیت خود را مدیون خوشمزگی و مقوی بودنشان هستند.
حیوانات یکی از عوامل مهم در پراکنش بذرها هستند. میوهای که از جهاز هاضمهی یک حیوان عبور میکند خیلی زود از بذرش جدا میشود و به احتمال زیاد همراه با انبوهی از کمپوست آماده کمی دورتر از گیاه اصلی تخلیه میشود. در این فرآیند، بذر شسته و تمیز میشود و هرگونه بازدارندهی شیمیایی که باعث جلوگیری از جوانه زدن بذر داخل میوه میگردد از سطح بذرها زدوده میشود.
با این حال، این تنها یکی از مکانیزمهای بیشمار پراکنش بذر است. تنوع زیاد در ساختار میوهها گواه این امر است. برخی از میوهها مانند میوهی گیاه فیلگوش (Arctium) و آسینا (Acaena) پوشیده از سنبله یا پوستههای قلابدار هستند که به موها یا پرهای حیوانات عبوری میچسبند و بنابراین میتوانند مسافتهای زیادی را طی کنند. میوهی قرمز و کروی خولان ایتالیایی (Rhamnus alaternus) توسط حیوانات در زیستگاههای بومیشان خورده میشود، اما این تنها اولین مرحله از پراکندگی بذر است. بذرها پس از ورود به جهاز هاضمهی حیوان و دفع شدن، در معرض آفتاب داغ میشکافند و پوششی خوراکی و روغنی به نام الیوزوم ترشح میکنند. این ماده برای مورچهها بسیار جذاب است. در نتیجه مورچهها بذرها را جمع میکنند و آنها را با خود به زیر زمین میبرند و بذرها سال بعد در زیر زمین جوانه میزنند.
حیوانات تنها پراکندهکنندگان بذرها نیستند. بذرها توسط عناصر طبیعی نیز پراکنده میشوند. میوههایی که در هوا حمل میشوند یا بسیار ریز هستند یا کشیده و پهن شدهاند تا باد حمل آنها را در مسافتهای طولانی آسان کند. برخی دیگر از گیاهان مانند درخت افرا (Acer) دارای بالهها یا تیغههایی «هلیکوپتری» هستند یا مانند قاصدکها (Taraxacum) از ساختارهایی شبیه به «چتر نجات» برخوردارند.
نارگیلهای شناور و دانههای مانگرو میتوانند به صورت شناور هزاران کیلومتر را در اقیانوسها طی کنند. بنابراین میتوان ادعا کرد که نارگیل (Cocos nucifera)، با آن بذرهای عظیم پوشیده از لایهای از خوراکی غنیاش (گوشت نارگیل) که نسبتاً پر از آب است توانسته تمام سواحل استوایی را به تسخیر خود درآورد. بذرهای لوبیای دریایی (Entada gigas) گاهی اوقات بسیار دورتر از زادگاهشان (کارائیب و سایر مناطق گرمسیری) در سواحل اروپایی رؤیت میشوند و تا یک سال بارور باقی میمانند.
در زیستگاههایی که آتشسوزی از ویژگیهای شایع آنهاست، شاهد غلافهای بذریای هستیم که تا به درجه حرارت بالا نرسند از انتشار بذرها خودداری میکنند. در جنگلهای پوشیده از اکالیپتوسِ جنوب استرالیا، نهالها به دلیل پوشش پرپشت و بلندِ زمین که سرخسهایش تا ۳ متر قد میکشند بهسختی میتوانند خود را به نور برسانند. حتی افتادن یک درخت ممکن است برای ایجاد شکاف در این سایبان عجیب کافی نباشد. با این وجود، وقتی آتشسوزیهای مرسوم این منطقه به جان جنگل میافتد، غلافهای بذر اکالیپتوس میشکافند و دانهها در سراسر زمینِ سوخته پراکنده میشوند. این دانهها ممکن است سالها در انتظار چنین فرصتی باقی بمانند. اما میتوانند در عرض یک هفته جوانه بزنند و روند زمانبرِ احیای جنگل را آغاز کنند.
بعضی از میوهها، مانند میوههای کپسولی درخت فندق برزیلی (Bertholletia excelsa) آنقدر بزرگ و سنگین هستند که میتوانند از دامنهی تپهها به پایین سرازیر شوند. میوهی این گیاه به اندازهی نارگیل است و دانههای موجود در آن (فندق برزیلی) به صورت منظم در پوستههایی جا گرفتهاند. هنگام رسیدن، میوه با صدای مهیبی از درخت میافتد و همین سقوط ممکن است برای ترک خوردن «درپوش» ضعیف آن کافی باشد. اگر میوه روی سطوح شیبدار فرود بیاید، احتمالاً میتواند حسابی از والدش فاصله بگیرد. بذرهای گیاه گاهی حین غلتیدنِ این میوههای بزرگ کروی بیرون میریزند. میوههای کپسولمانند درخت فندق برزیلی گاهی اوقات به عنوان «قابلمهی میمون» شناخته میشوند، زیرا میمونهای کاپوچین اغلب سعی میکنند فندقها را با دستهایشان از طریق دریچهی کوچک روی کپسول بیرون بکشند و میمونهای بیتجربه ممکن است در این حین دستشان را در این کپسول قابلمهمانند گیر بیاندازند. میمونهای باتجربهتر در عین حال که سعی میکنند راهی برای گشودن کپسولهای سربسته پیدا کنند آنها را با خود اینطرف و آنطرف میبرند و گاهی آنها را در گوشهای از جنگل رها میکنند. جوندگان بومی مثل سنجابها اغلب میکوشند با دندانهای خود کپسول میوه را بگشانید تا به بذرها برسند و سپس آنها را در جایجای جنگل مخفی میکنند. برخی از دانهها، لاجرم، فراموش میشوند و در صورت ایجاد شکاف در تاج جنگل به واسطهی سقوط یک درخت در نهایت جوانه میزنند و میرویند.
مشخصات کتاب
نویسنده: جف هاج
مترجم: عرفان مجیب
تعداد صفحات: ۲۲۴
ناشر: انتشارات دانشگاه شیکاگو
سال نشر: ۲۰۱۳
وضعیت کپیرایت: در حال مذاکره
تعداد تصاویر: بیش از ۴۰۰ عدد
عنوان جایگزین: گیاهان، چرا و چگونه
قطع کتاب: ۱۷۷ در ۲۲۸ در ۲۲ میلیمتر
پیشرفت ترجمه: صددرصد
راههای تماس با مترجم
e.mojib@gmail.com
09358593782